تشویق
سرم به کارم خودم گرم بود و تو دخترک نازنینم در حال دیدن سی دی مورد علاقه این روزهات "توت فرنگی کوچولو" یهو صدام کردی: مامان منو ببین !! سرم رو بلند کردم و دیدم دستات روی زمینه و پاهات رو گذاشتی روی مبل و داری سعی میکنی همونطوری خودت رو بالا بکشی و موفق هم میشی نگاهت کردم و گفتم مامانی یه وقت نیفتی ؟ با دلخوری نگاهم میکنی و میگی باید بگی آفرین که بلدی !!!! احساس مادرانه ام که همیشه محتاط عمل میکنه نذاشت ببینم که تو ، این کارت رو هم یه پیشرفت میبینی و انتظار تشویق داری ازم...